رنگ کردن اصلاح طلبان اصلاح طلب جهانگیری اصلاح طلبان

رنگ کردن: اصلاح طلبان اصلاح طلب جهانگیری اصلاح طلبان

  • خرید کتاب از گوگل
  • چاپ کتاب PDF
  • خرید کتاب از آمازون
  • خرید کتاب زبان اصلی
  • دانلود کتاب خارجی
  • دانلود کتاب لاتین
  • توجه: در صورتی که فایل دارای ایراد است یا حقوق نویسنده رعایت نشده با ما تماس بگیرید

    گت بلاگز اخبار فرهنگی و هنری شجریان استاد همه خواننده ‌هاست / جواد یساری

    جواد یساری می‌گوید، مجوز داشتن برایش مهم نیست، اینکه به عنوان یک ایرانی در کشور خودش اجازه کار ندارد اذیت‌اش می‌کند.

    شجریان استاد همه خواننده ‌هاست / جواد یساری

    جواد یساری: شجریان استاد همه خواننده هاست

    عبارات مهم : ایران

    جواد یساری می گوید، مجوز داشتن برایش مهم نیست، اینکه به عنوان یک ایرانی در کشور خودش اجازه کار ندارد اذیت اش می کند.

    جواد یساری، خواننده کوچه بازاری است که میان طیف های متفاوت طرفداران زیادی دارد، او که از سال 52 به صورت رسمی خوانندگی را شروع کرد و به خواننده کوچه بازاری یا به قول خودش لاله زاری معروف است تا پیش از انقلاب تنها توانست به مدت 5 سال کار کند ولی همین 5 سال نام او را تا به الان هم میان مردم زنده نگه داشته و اگر بعضی روراست و بدون پزهای خاص بخواهند از موسیقی که شاید حتی یکبار هم آن را گوش دادند نام ببرند حتما از جواد یساری هم یاد می کنند.

    شجریان استاد همه خواننده ‌هاست / جواد یساری

    یساری بعد از انقلاب ولی اجازه فعالیت پیدا نکرد، مسئله ای که باعث ناراحتی اش هست. فیلم سینمایی «دشمن زن» ولی آغازی تازه جهت این خواننده هست، او با حضور در این فیلم که کریم امینی کارگردانی آن را برعهده داشته و محمدحسین فرحبخش نیز تهیه کننده آن است یک قطعه موسیقی شاد خوانده و نامش هم در پوستر این فیلم بعد از 40 سال دیده شد. از این اتفاق خوشحال است و می گوید باورش نمی شده است که واقعا می شود در یک فیلم بخواند. یساری که به همراه پسرش مهدی مهمان کافه خبر بود ناگفته هایش در این سال ها را با ما بیان کرد، ناگفته هایی که غم در کلمه به کلمه اش جولان می دهد و به نظر می رسد تنها صبوری اوست که تا به حال او را نگه داشته است.

    اگر موافق باشید گفت وگویمان را از اینجا شروع کنیم که چطور شد جواد یساری از ورزش، کشتی و باستانی کاری سر از موسیقی و خوانندگی در آورد؟

    مجبورم همه چیز را روراست بهتان بگویم، بعد از اینکه پای من در کشتی مسئله پیدا کرد به سراغ کار رفتم و تلویزیون، یخچال و لوازم خانگی به مردم قسطی می دادم. اوایلش هم کار خوب بود. البته همان وقت در کلوب می خواندم و گاهی هم زیر دوش خوانندگی می کردم دوستانم خیلی من را مورد تشویق قرار می دادند. خودم هم موسیقی را خیلی دوست داشتم و جزئی از زندگی ام بود.

    جواد یساری می‌گوید، مجوز داشتن برایش مهم نیست، اینکه به عنوان یک ایرانی در کشور خودش اجازه کار ندارد اذیت‌اش می‌کند.

    اما فکرش را نمی کردید بعدها به صورت جدی وارد عرصه خوانندگی شوید؟

    نه واقعا فکرش را نمی کردم. من در میدان شاهپور قدیم که الان وحدت اسلامی شده است است بعد از مدتی که متاسفانه که کارم که قسطی فروشی بود به مسئله برخورد و ورشکست شدم.

    چه سالی؟

    سال 46 یا 47 فکر می کنم.

    شجریان استاد همه خواننده ‌هاست / جواد یساری

    پس قبل از اینکه خواندن را شروع کنید؟

    بله، همان موقع مجبور شدم و به قول معروف خنده خنده به یک کاباره در خیابان جمهوری رفتم، گفتند صدایش خوب است و گفتند برو اوج بخوان. من هم خواندم و به من گفتند شب ها بیا و اینجا بخوان. من شبی 50 تا یک تومانی گرفتم و در آنجا خواندم.

    جواد یساری می‌گوید، مجوز داشتن برایش مهم نیست، اینکه به عنوان یک ایرانی در کشور خودش اجازه کار ندارد اذیت‌اش می‌کند.

    پولی که می گرفتید به نسبت آن وقت پول خوبی بود؟

    نه اصلا مبلغی نبود. ولی من ادامه دادم و کم کم اوضاع بهتر شد. با آهنگسازها آشنایی پیدا کردم. من سنت مهم ام غزل خوانی بود، یک زن به نام زن تقوی که خدا بیامرزدشان به من گفتند بیا یک طرف کاست را غزل بخوان و یک طرف دیگر کاست را هم صدای حسن شهرستانی را می خواهیم بگذاریم. ایشان غزل خوان بسیار ماهری بود. ما خواندیم و کار من گرفت.

    حسن آقا در تلویزیون هم خوانده بود و معروف بود ولی کار من با آن کاست گرفت و آهنگسازها به دنبالم آمدند. من هم ادامه دادم و با افرادی مثل آقای بدر، علی نوع دوست. به امیریه رفتم پیش آقای نوع دوست حدود یک سالی تمرین کردم و از آنجا به بعد کار خوانندگی ام جدی شد. کم کم مشکلاتم را هم حل کردم. پول هایم را جمع کردم و به طلبکارها دادم و بدهکاری هایم شکر خدا صاف شد. از سال 52 به طور حرفه ای شروع کردم.

    شجریان استاد همه خواننده ‌هاست / جواد یساری

    سال 52 شما چند سالتان بود؟

    تقریبا 28 سالم بود.

    همان موقع زمانی که جوان بودید در رویاهای خودتان به این فکر می کردید که معروف شوید؟

    خوب سوالی پرسیدید، اتفاقا من هنگامی که پنج شنبه ها میان درویش ها می رفتم و می خواندم پیرهای آنها هر لحظه به من می گفتند یه چیزی در صدایت است و موفق می شوی. آنها من را با این حرف ها امیدوار می کردند. من هم تا الان ادامه دادم. هنگامی که بزرگان من را تشویق می کردند من قوت قلب می گرفتم.

    تمام قطعاتی که شما خواندید بین مردم محبوب شده است و بین طیف های متفاوت هم طرفدار دارد. هیچ کدام از کارهایتان هم هیچ ایراد و اشکال خاصی به لحاظ خط قرمزها نداشته که جلوی فعالیت تان گرفته شود. ولی آیا بعد از انقلاب اجازه کار پیدا نکردید؟

    هر کدامشان یک اظهارنظری می کردند، از مسئولان شنیدم که گفتند صدایش کافه ای است و مردم یاد کافه ها می افتند، یکی گفته دوره طاغوت می خوانده و الان نباید بخواند. خواننده ها بالاخره همه یک جایی می خواندند، آیا فقط خواندن من لاله زاری بوده. به هر حال هر کسی یک اظهارنظری می کرد.

    شما در کشور خودتان مورد بی مهری قرار گرفتید و با اینکه علاقه داشتید فعالیت تان را ادامه دهید ولی اجازه کار پیدا نکردید، آیا به خارج از کشور نرفتید و ادامه بدهید؟ اگر هم رفتید سفرهای مقطعی بوده…

    من هیچ وقت خارج از کشور عزیزمان ایران زندگی نمی کردم، به ترکیه و امارات می رفتم یکی دوماهی می خواندم ولی دوباره برمی گشتم. گفتن ندارد ولی من عاشق ایرانم. دوستانم همه می دانند. به آنهایی هم که آن طرف بودند هر لحظه می گفتم بیایید هیچ مشکلی پیش نمی آید، کاری با شما ندارند. تا سیاسی نباشی کاری به کارت ندارند.

    شما هم که هیچ وقت وارد سیاست نشدید؟

    اصلا در سیاست تا به حال چه کسی موفق بوده، یک نفر را به من بگویید.

    در موسیقی خواننده های زنی را هم داشتیم که سبک ارزش کافه ای بود، آنها با موسیقی دستگاهی آشنایی داشتند. آشنایی شما به موسیقی دستگاهی تا چه اندازه هست؟

    من به اندازه خودم بلد بودم، تا جاییکه بتوانم گلیم خودم را از آب بیرون بکشم. موسیقی دستگاهی بلد بودن دوره می خواهد. به عنوان نمونه ایرج بزرگ و گلپا دستگاه خوان هستند ولی ما به عنوان نمونه یک دستگاه شور را که شروع می کنیم تا آخر همان را ادامه می دهیم. ما تجربی همه چیز یاد گرفتیم.

    دوست نداشتید جدی تر این مقوله را دنبال کنید؟

    من وقت نداشتم که بخواهم این کار را کنم. من سه- چهار سال خواندم و بعد انقلاب شد و بعدش هم که دیگر نتوانستم ادامه بدهم. من فقط در آن مدت توانسته بودم با پولی که از موسیقی و خواندن در می آوردم مشکلاتم را حل کنم.

    به لحاظ سبک کاری که دارید از شما و عباس قادری هر لحظه با هم یاد می شود. در طول سال هایی که فعالیت می کردید رابطه تان با یکدیگر چطور بود؟ رفاقت داشتید یا مسابقه می کردید؟

    رقابت دوستانه به نظرم من خوب هست، ولی خصمانه اش نه. آقای قادری عربی خوانی هستند من شرقی خوان. ضمن اینکه ایشان از من پیشکسوت تر هستند و نزدیک به هزار موزیک خواندند ولی خیلی خوانده باشم 70 قطعه هست. از این بابت اصلا با هم قابل مقایسه نیستیم. ایشان جهت خودشان یلی هستند.

    ولی بیش از این تعداد قطعه ای که خواندید بین مردم محبوب هستید. دلیلش به نظر خودتان چیست؟

    به نظرم این را باید از خود مردم پرسید و آنها بگویند. ولی من هر لحظه می گشتم موسیقی و شعری را پیدا کنم که حتی اگر می شود بار کوچکی از روی دوش کسی که آن موزیک را می شنود بردارم. به عنوان نمونه من بر مزار مادر را خواندم ولی هنوز هم هنوز است نو و تازه هست، من هنگامی که می دیدم بعضی به مادر کم لطفی می کردند این موزیک را خواندم. همه شعرهای من یک مفهومی دارد، به عنوان نمونه یکی خواندم دنیا کلک است و کار دنیا کلک هست، آن کس که کلک ندارد حتما ملک هست. ببینید چقدر در آن حرف است.

    جواد یساری و محمدحسین فرحبخش، تهیه کننده «دشمن زن»

    یادم است یک جایی گفته بودید اگر به شما مجوز بدهند کیفیت کارهایتان را بالاتر می برید، آیا این را گفتید؟

    دلیلش این است هنگامی که من دستم باز باشد مسلم است که می توانم موسیقی بهتری هم داشته باشم.

    اما مردم همین سبک شما را دوست دارند…

    البته من خیلی هم راغب نیستم که بخواهم با مجوز ارشاد بخوانم، مگر تا به حال ارشاد بوده که من تا اینجا رسیدم. اگر مجوز بدهند خوب هست، ندادند هم باکی نیست. مگر این چهل سال چه اتفاقی افتاد؟ مجوز یک حال خوبی دارد، اینجا مملکت من هست، خاکم هست، پدر و مادرم اینجا هستند، ما فرزند کشور عزیزمان ایران هستیم. زشت است که بگویند که فلان خواننده ممنوع الفعالیت هست، مگر ما دزد بودیم؟! این است که من را اذیت می کند.

    اینکه بی علت جلوی کارتان گرفته شد؟

    بله، واقعا بی دلیل. حتما می گویند یساری جهت آن دوره هست. کی جهت آن دوره نبوده؟ امثال من همه از آن دوره آمدند دیگر.

    جوان تر که بودید چه موسیقی و موزیک هایی گوش می دادید، طرفدار کدام خواننده ها بودید؟

    ایرج، گلپا، ناصر مسعودی.

    الان چطور؟

    الان راستش دیگر مثل قبل کشش ندارم. خیلی کم موسیقی گوش می دهم.

    الان زیاد کدام خواننده ها را گوش می دهید؟

    الان اگر گوش کنم، اصفهانی گوش می دهم و صدایش را دوست دارم.

    شجریان چطور؟

    شجریان استاد همه خواننده هاست ولی من …( با خنده) خب هر کس یک جور موسیقی دوست دارد دیگر.

    فاصله ای که بین فعالیت هایتان در موسیقی افتاد چقدر به شما آسیب زد؟ اینکه دیگر نتوانستید کار کنید اذیت تان نکرد؟

    بیشتر از آن چیزی که فکرش را کنید به من آسیب زد. راستش را بهتان بگویم، ورزش است که تا الان من را نگه داشته.

    هنوز هم ورزش می کنید؟

    کمتر از قبل، دیگر مثل آن موقع ها نمی توانم. پاهایم مسئله دارد، آرتروز دارم.

    اتفاق بدی هم در زندگی شخصی تان افتاد و فوت دو پسرتان بود…

    بله، پسر بزرگم 6-7 ماه پیش فوت کرد. یک پسرم هم که سال 72 فوت کرد. الان تنها پسرم مهدی است که برایم مانده. هر دو پسرم در بلژیک بودند. پسر بزرگم گفت من می خواهم از کشور عزیزمان ایران بروم چون اینجا تا فامیلی من را می فهمند که یساری است چوب لای چرخم می گذارند و می خواهم بروم جهت خودم آن ور زندگی کنم و رفت. پسر کوچکم مجید هم خیلی هنر را دوست داشت،اصلا در موسیقی خیلی باهوش بود. او هم خواست پیش برادرش برود. من هم گفتم هر چه صلاح خودتان هست، او هم رفت.

    پسر کوچکم 13 سالش بود که به بلژیک رفت، در یک سال 3-4 زبان را خواند و در 15 سالگی شاگرد اول شد. ولی در حمام گاز حمام خفه اش کرد. البته او را به کشور عزیزمان ایران آورم و اینجا خاک هست. همه این اتفاق ها روی من اثر گذاشت و در این سال ها خیلی فشار را تحمل کردم. پسر بزرگم هم که فوت کرد فرزند هایش گفتند می خواهیم پدرمان اینجا باشد و خودش هم وصیت کرده بود که در آنجا خاک شود.

    هیچ کدام از فرزند هایتان علاقه نداشتند به سمت موسیقی بیایند؟ شما تشویقشان نکردید یا خودشان اصلا علاقه ای نداشتند؟

    من را دیدند جهت هفت پشتشان بس بود.

    شما که بین مردم محبوب بودید و هستید؟

    من از نظر مردم موفق و محبوب شدم ولی به لحاظ کار خودم در کشور عزیزمان ایران آن چیزی که دلم می خواست نشد. کشور عزیزمان ایران خاک من هست، من دوست داشتم در مملکت خودم بخوانم ولی من می روم و در جای دیگر می خوانم.

    موسیقی برایتان درآمد و پول خوب داشت؟

    تا الان الهی شکر.

    راستی آقای یساری، آقای ربیعی کیست که در کنسرت هایتان هر لحظه صبر ایوب را درخواست می کند؟

    آقای ربیعی دوستم که در یکی از کنسرت هایم اسمش را آوردم. آقای ابراهیمی هم یک دوست دیگرم است که او هم آهنگی را درخواست می کند. آقای ربیعی صبر ایوب را خیلی دوست دارد.

    خبرآنلاین/ نژلا پیکانیان

    واژه های کلیدی: ایران | ایرانی | موسیقی | خواننده | اخبار فرهنگی و هنری


    دانلود


    دانلود فایل ها

    نویسنده : blogzz

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود رایگان کتاب از آمازون
  • تکست بوک
  • خرید کتاب انگلیسی
  • خرید کیندل آمازون
  • کتاب زبان اصلی
  • خرید کتاب زبان اصلی دانشگاهی
  • باکس کتاب
  • مانگا زبان اصلی
  • قیمت چاپ کتاب PDF
  • چاپ مانگا
  • رفتن به نوار ابزار